دومین عاشقانه آرام...

5ماه گذشته...

سلام عزیزم.از آخرین پستی که برات گذاشتم تقریبا 5 ماه میگذره.. تو این چندماه چندتا اتفاق مهم افتاد... پدرت فارغ التحصیل شد.همین چندروز پیش.و مامان هم 2ماهی میشه که میرم سر کار.تو یه موسسه حقوقی کارمو دوس دارم.20 روزی میشه که بابا هم تو همین موسسه مشغول به کار شده و با هم همکاریم. شکر خدا همه چیز خوبه و کم کم داره کارامون رو غلتک میفته.حالا فقط یه مانع سر راهمون هست اونم سربازی باباست که به زودی باید تکلیفش روشن شه... منم از چندروز دیگه باید دانشگاهم برمو ترم 3 فوق لیسانسمو شروع کنم. میبوسمت و خیلی دوستت دارم.شاید یه روزی برای اومدنت تصمیم گرفتیم اما حتی اگه نیومدی هم بدون که خیلی دوستت دارم و همیشه تو ذهنم به شک...
27 شهريور 1391
1